اشعار

برای قلم

از عشق نوشتی نهراسی به سر دار دستان قلم دار قلم کرده نگه دار کوتاه کنم سخن که کوتاه نظر بس ایجاز برای من و اعجاز تو بردار وکیل مهدی […]

اشعار

زنخدان

من اینجایم اینجا همینجا روبروی چشمانت نشسته دستها بر روی زانو ببخش که نگاهت نمی کنم آخر آخرین بار… از چاله به چاه افتادم وقتی از چشمانت گذشتم و به […]

اشعار

بوم نقاشی

حکم شده است که تنت بوم نقاشی شود و نقاشی که جز رنگ سرخ در چنته ندارد اعتراض دارم به دستی که یک استکان چای خوشرنگ و دم کشیده دارد […]