چکیده
به نظر شما مشکل کجاست؟
دلیل شکستهای پی در پی مادی و معنوی اشخاص در عرصه های مختلف اجتماعی چیست؟
آیا صرف نداشتن علم و تخصص است؟
با کمی تامل درمی یابیم که بیشتر گفتگوهای روزانه ما با افراد در قالب ارتباط با خانواده، دوستان، همکاران و … فاقد جنبه تخصصی اند و از احساسات و عواطف ما نشات می گیرند و در آن قسمت محدود که نیاز به علم و دانش ما درباره موضوع گفتگو دارد تکلیف روشن است. عالمی که نتواند آنچه را که در سر اندوخته به طور صحیحی بر زبان آورد مانند چراغی خاموش است.
آری دوستان، حلقه گمشده اکثر مشکلات خانوادگی، شغلی و اجتماعی ما عدم توجه به فن بیان و اصول مذاکره است، اکثر ما دلیل شکست های خود در ارتباط با دیگران را به عهده تقدیر، شانس، بی توجهی طرف مقابل و … می گذاریم حال آنکه از ضعف خود در مدیریت شایسته این ارتباطات بی خبریم، انسان موجودی اجتماعی است و برای رفع نیازهای خود باید در ارتباط موثر با جامعه گام بردارد و در اینجاست که اگر به علم ارتباط آشنایی نداشته باشد راه گم کردهای بیش نیست.
بدین سبب در مقاله پیشرو شناختی کلی از این فن ارزشمند به عنوان حداقلی واجب مورد توجه نگارنده است.
مقدمه
فن بیان علم و هنر نوپایی است که مردم از تاثیرات شگرف آن در زندگی روزمره بی اطلاع هستند و در این وانفسای ناآگاهی آنان که از این هنر به جا و مطلوب استفاده نمایند بی شک جزو سرامدان قشر خود خواهند بود و کمترین پاداش آنان آرامش در زندگی شخصی و لذت تعامل با افراد جامعه است.
با دانستن گستردگی فواید این علم در ابعاد مختلف زندگی هدف ما در این مقام بررسی چگونگی کمک این هنر نوپا به کیمیاگران عرصه عدالت است. وکلای جوانی که اشتیاق و شعف آنها برای ورود به کارزار دادخواهی وصف ناپذیر است صد البته که تاکید بر واژه جوانی نه بر ناآگاهی و کلای نورس موکد است و نه بر آگاهی پختگان این حرفه اما نگارنده که در حال فراگیری الفبای حرفه مقدس وکالت میباشد بر خود واجب می داند که شناخت و کلای با تجربه را از تمام فنون مرتبط و تاثیرگذار به عنوان اصلی مسلم بپذیرد و روی سخنش هم کیشان خود باشد.
دوستان گرامی
صرف فراگیری و انباشت دانسته ها هیچ کمکی به هنرجوی این رشته نخواهد کرد و تا وقتی که شناخت از این علم با تمرین مستمر در تار و پود ما حک نشود هیچگونه تغییر مثبتی را مشاهده نخواهیم کرد. منابع زیادی برای معرفی فن بیان اعم از کتاب، موسسه ها و سامانه های آموزشی وجود دارد و هیاهوی این آشفته بازار ممکن است باعث سردرگمی علاقمند به این هنر گردد و قبل از معرفی نافع به دلیل پراکندگی موضوعات تب علاقه او به سردی گراید و در همادن ابتدای امر عطای فراگیری را به لقایش ببخشد به همین جهت هدف اصلی نگارنده تشویق همکاران علاقمند به شناخت اولیه از این هنر است.
با درختی که زند سر به فلک…
به زبان مه و ابر…
نه زبان لجن و سایه و لک
به زبان شب و شک حرف مزن
با درختان برومند جوان
به زبان سحر و آب روان
به زبان خودشان حرف بزن
فن بیان چیست؟
فن بیان؛ مهارتی است که انسان با استفاده از تمام اجزای ارتباطی خود سعی میکند پیامی را که در ذهن دارد بهطور مطلوبی به مخاطب منتقل کند. دقت کنید که در اینجا صحبت از اجزای ارتباطی است؛ و صرفاً واژهها نیستند که پیام را منتقل میکند و مشکل از جایی آغاز میشود که ما تمامی بار انتقال مفاهیم را به دوش کلمات میگذاریم، غافل از اینکه بر اساس تحقیقات بهدستآمده توسط آلبرت محرابیان واژهها فقط ۷ درصد از هر پیام انتقالیافته را تشکیل میدهند و مابقی آن بر عهده لحن صدا و زبان بدن گوینده است.
بنابراین اگر ما بخواهیم بیهیچ کم و کاستی آنچه را که در ذهن آماده داریم به مخاطب خود انتقال دهیم و برنده میدان گفتگو باشیم لازم است که واژهها، لحن صدا و زبان بدن ما مانند حلقههای زنجیر باهم هماهنگ باشند.
واژهها
اگرچه واژهها قسمت کوچکی از انتقال پیام را بر عهده میگیرند اما این موضوع به دلیل کماهمیت بودن آن نیست. وجودش لازم است اما کافی نیست. درواقع پوسته میوه شیرین پیام مطلوب همین واژهها هستند که باید بهدقت آنها را انتخاب کنیم و ازلحاظ دستوری صحیح باشند و بهصورت هماهنگ در کنار هم قرار داده شوند.
ضعف گوینده در این قسمت بهواسطه تردید در گفتار، مکثهای طولانی و نا بهجا انتخاب کلمات نامناسب، به دنبال کلمه گشتن، آشکار میشود و بهسرعت در همان ابتدای امر اعتماد مخاطب را سلب و انتقال پیام را دشوار میسازد.
دایره واژگان
یک دایره واژگان پربار به ما کمک میکند تا در شرایط و برخوردهای متنوع با سرعت و دقت بیشتر و بهتری مقصود خود را به مخاطب برساند. اغراقآمیز نخواهد بود اگر بگویم اکثر افراد جامعه از دایره واژگان همسطحی برخوردار هستند و هر چه فرد ازلحاظ علمی و فرهنگی و اجتماعی به درجات عالیتری ترقی کند همراه با این تعالی درخت واژگان هم محصول بیشتری خواهد داد و نیاز فرد را تأمین خواهد کرد. البته این فرایند به صورتی نیست که خود را در حال یادگیری حس کنیم.
اما آیا راه میانبری هم وجود دارد؟ آیا میشود با تمرینهای خاص دایره واژگان را افزایش داد؟ و منتظر حرکت روبهجلوی نامحسوس نماند؟
برای وکیل دادگستری که ابزار حرفهاش فن بیان اوست این نیاز بهشدت حس میشود، به همین دلیل نسبت به سایر حرفهها سرعت بیشتری برای رشد و نمو درخت واژگان لازم است. لکن در ابتدا باید ضعفها را شناخت و محدوده دایره واژگان خویش را مشخص کرد.
بهترین راه برای نیل به این مقصود این است: کلماتی که در شرایط و محیطهای متفاوت از آنها استفاده میکنیم را جمعآوری و بهصورت مجموعهای آماده کنیم میتوانیم از ضبط صدای خود در هنگام مکالمه با تلفن استفاده کنیم. یا از دوستان و خانواده خود بخواهیم که در این راه به ما کمک کنند و کلمات و جملاتی که ما اصرار به استفاده مداوم آنها در بیانهای متفاوت خودداریم را به ما اطلاع دهند.
توجه کنید که دایره واژگان شما تنها کلماتی هستند که در هنگام بداهه گویی از آنها بهره میبرید نه در هنگام نوشتن یا گفتار از قبل طراحی شد.
مجموعه بهدستآمده محدوده دایره واژگان شماست. لغاتی که بهوسیله آنها آنچه در ذهن داریم را به مخاطبان مختلف و در شرایط متفاوت انتقال میدهید این گردآوری نقاط قوت و ضعف فراوانی را که شما برای تبدیلشدن به یک سخنران برتر دارید پیش رویتان خواهد گذاشت. ضعفهای موجود میتواند این موارد باشند.
۱ – به کار بردن یک کلمه تکراری برای شرایط و محیطهای متفاوت
۲- استفاده از کلمات نامناسب و اضافه
۳- ساختار دستوری ضعیف واژهها و موارد دیگر…
پیشنهاد نگارنده
بعد از شناخت ضعفها باید گنجینه لغات خود را تقویت کنیم بدین منظور میتوانیم کلمات پر معنایی که تابهحال از آنها استفاده نمیکردیم را وارد گنجینه واژگان خود کنیم.
چگونه این امر میسر است؟ اینجانب راه توجه و تمرکز را پیشنهاد میکنم،
توضیح اینکه: وقتی سطح اطلاعات ما بهمرور از طریق آموزههای دیداری و شنیداری بالا میرود به همان نسبت ذهن ناخودآگاه ما کلمات خوشآهنگ و نیک کاربرد را به دایره واژگان اضافه میکند بدون اینکه ما عنایتی به این رشد و نمو داشته باشیم البته بار این توجه و تمرکز به دوش ذهن ناخودآگاه ماست و هنرجوی فن بیان میتواند برای سرعت پیشرفت از طریق توجه و تمرکز خودآگاه به کمک ذهن پویای خویش بیاید. برای این منظور میتوانیم کلماتی که در محدوده واژگان ما وجود ندارند را انتخاب و روزانه آنها را در جملات مختلف و شرایط متفاوت تمرین و تکرار کنیم.
البته به دلیل غریبه بودن کلمه با ذهن از طریق ایجاد حس خجالت و ترسی آن را پس میزند. اما با تمرین و تمرکز روی کلمه بالاخره منزلگاه خود را در اندیشه خواهد یافت و وارد حریم واژگان ما میشود. باید دقت کنیم، تعداد کلماتی را که در یک بازه زمانی تمرین میکنیم نباید زیاد باشند زیرا هرقدر تعداد را بالا ببریم توجه و تمرکز خود را به همان نسبت تقسیم و کم میکنیم. مثالی میزنم تا به اهمیت تقویت واژگان بهصورت خودخواسته پی ببرید. در بین محصولات کشاورزی آنها که بهصورت دیمی رشد میکنند از کیفیت پایینتری نسبت به محصولات آبیاری شده توسط کشاورز برخوردار هستند و هر چه تمرکز آبیاری بیشتر شود که اوج آن را در آبیاری قطرهای مشاهده میکنیم محصولات بهدستآمده بسیار پربارتر هستند و علفهای هرز نیز در این وادی مجالی برای رشد نخواهند داشت.
در انتها یادآور میشوم که استفاده از دایره واژگان قدرتمند باید بر طبق نیاز و پذیرش محیط صورت گیرد و بالاترین سطح کاربرد آن را میتوانیم در محیطهای حقوقی مشاهده کنیم.
استفاده از واژهها و کلمات ثقیل در بسترهای مختلف اجتماع که دارای سطوح علمی و فرهنگی متفاوتی هستند نهتنها باعث نمیشوند که ما پیام خود را بهطور صحیح و قابلدرکی به مخاطبان خود ارائه دهیم بلکه ممکن است نتیجه عکس داشته باشد.
چون بخواند نامه خود آن ثقیل دانه او که سوی زندان شد رحیل( مولوی)
لحن بیان:
آیا پیش شده آمده که تابهحال به مخاطب خود حرفی بزنید و او پیام شمارا بهگونهای دیگر متوجه شود؟ درحالیکه واژهها را بهدرستی انتخاب کردهاید؛ اگر پاسختان مثبت است مشکل اینجاست…
لحن بیان….همانطور که قبلاً گفته شد واژهها کمترین درصد از انتقال پیام را به دوش میکشند. به همین دلیل با تلنگری هویت ساختاری خود را از دست میدهند، اما ۳۸ درصد انتقال پیامبر عهده لحن بیان است که البته تعریفی است کلی و از اجزایی تشکیلشده و برآیند اثر آنهاست که لحن بیان را مشخص میکند.
این اجزاء شامل :
این اجزاء شامل: آهنگ صدا، زیروبم صدا، ریتم صدا هست که بهاختصار آنها را مورد ارزیابی قرار میدهیم:
آهنگ صدا
نوع احساس کلام ما از طریق آهنگ صدایمان انتقال مییابد؛ خشم، شادی، عشق، یاس، انزجار، ترس، ناشکیبایی، بیعلاقگی و … همه اینها با آهنگ صدای ماست که شکل میگیرد. صداهایی که آهنگ مشابه دارند مانند صداهای غمگین یا صداهای خوشحال دارای علائم و مشخصههای شبیه به هم هستند و ازنظر ارتفاع، نواخت های خاص و ریتم مشخص مانند یکدیگرند. (ملکالشعرای بهار در کتاب سبکشناسی از ضایع شدن آهنگ صدای ما سخن میگوید و نقلقول میکند که: مردم مابه جای سخن گفتن ناله میکنند)
زیروبم صدا
زیر بودن یعنی نازکی صدا و بم بودن کلفتی صدا است و فاصله بین پایینترین تا بالاترین صدای شخصی حجم صدایش را تشکیل میدهد که میتوان با تمرینهای صداسازی آن را تقویت کرد. که البته مبحثی است بسیار مفصل و در این مقام جایی ندارد. مسئله موردتوجه این است ما باید در گویشهای متنوع خود از ابزار انتقال پیام بهطور صحیحی استفاده کنیم: یکی از این ابزار زیروبم صدای ماست، که باید نواخت منظمی داشته باشد و برمبنای هدف ما از گفتمان مطلوب به اجرا درآید:
صداهای زیر معمولاً از قدرت و هیجان کمتری نسبت به صداهای بم برخوردار هستند و در زمانهایی استفاده میشوند که ما تمایل داریم احساس خضوع و خشوع خود را بهطرف مقابلمان برسانیم برعکس صداهای بم مربوط به ایجاد تسلط و ساطع کردن قدرت به اطراف است.
بنابراین باید سعی کنیم برای اینکه در گفتمان و انتقال پیام خود دچار مشکل نشویم زیروبم صدا را بر معنای واژهها و نیز شرایط زمانی و مکانی منطبق کنیم، کافی است یکبار شنونده صدای ضبطشده خود باشیم، آنگاه بهروشنی پی میبریم که چه اندازه با بیدقتی در کنترل بالا و پایین صدا به معنای واژهها ظلم میکنیم.
ریتم صدا
برای درک ریتم در صدا کافی است به اطراف خود نگاهی کنیم تمامی جهان هستی از ریتم منظمی تبعیت میکند، و کوچکترین خللی در این نواخت الهی باعث نابودی آن خواهد شد وزش بادها، بارش باران، تابش آفتاب و همه و همه نشان از نظم نیکوی خداوندی دارد، که در ذرات زندگی ما نهادینه است. بیتوجهی ما نسبت به ادای کلمات بهصورت تند گویی یا کند گویی همانا ایجاد خلل در نواخت انتقال پیام است.
ریتم صدای یعنی تعداد کلمات بهکاربرده شده توسط یک شخصی در بازه زمانی معین، نتیجه هر چه باشد. ما نمیتوانیم آن را بر گویشها و فرهنگهای متنوع انطباق دهیم زیرا درجایی ممکن است آن ریتم مبدأ قرار دادهشده تند گویی به نظر آید و در جای دیگر برعکس آن.
اشکالات تند گویی
مغز انسان برای پردازش و تثبیت آنچه میشنود احتیاج به حداقل زمان ممکن را دارد و هنگامیکه ما کلمات را بدون هیچ وقفهای پشت سرهم بیان میکنیم، و هیچ توجهی به درصد اهمیت واژههای گفتهشده نداریم.
مخاطب آن واژههایی را که خود میپسندد گلچین میکند و نتیجهای که از گفتگو حاصل میشود خواسته ما نخواهد بود. بهعلاوه ما نوعی احساس رفع تکلیف را به طرفمان القا می نیم و انرژی کلمات را از بین خواهیم برد و تسلطمان را بر گفتگو بهسادگی از دست میدهیم.
اشکالات کند گویی
خسته و بیتفاوت شدن مخاطب مهمترین اثر مخرب آن است میتوان آن را نوعی بیاحترامی به اوقات طرف گفتگوی خود نیز تعبیر کنیم. با بیجان کردن واژهها ارزش آنها نزول میکند خویش باشد در این زمان مخاطب غرق در افکار خویش است و کلام ما مانند لالایی برای کودکی در حال خواب است.
زبان بدن
شگفتآور است که درگذر پیش از یکمیلیون سال تکامل بشر ارتباطات غیرکلامی بسترساز ظهور انسان بهعنوان موجودی اجتماعی و متمدن شده است.(اهمیت جنبههای غیرکلامی روابط انسانی، فقط از سال ۱۹۶۰ میلادی به بعد موردمطالعه قرارگرفته و مردم زمانی به این تحقیقات پی بردند که کتاب (جولیوس فاست) در مورد زبان بدن در سال ۱۹۷۰ میلادی منتشر شد.
بایستگی این نوع از ارتباط با تحقیقات آلبرت محرابیان” به اوج خود رسید، آنجا که این دانشمند ۵۵ درصد تمامیت یک ارتباط را مختص به ارتباط غیر کلامی دانست.
در عصر کنونی که برقراری صحیح و اصولی بخش لاینفک از موفقیت پایدار است اهمیت این یافته ارزشمند صدچندان شده بهطوریکه قریب بهاتفاق شرکتها و بنگاههای موفق در زمینههای مختلف تجاری آموزش این نیاز را جزو سرفصلهای توسعه و تعالی مجموعه خود میدانند.
البته امیدواریم که در عرصههای مختلف اجتماعی نیز همانند بنگاههای تجاری نیاز به فراگیری ارتباط غیرکلامی درک شود.
سرچشمه زبان بدن
بخش بزرگی از علائم و اشارههای غیرکلامی را سیر تکامل در نهاد انسان به یادگار گذاشته بهطوریکه تمامی انسانها فارغ از فرهنگها و زبانهای گوناگون بشری از آن بهعنوان ابزاری در جهت ارتباط و بیان احساسها خود استفاده میکنند بهطور مثال: همانطور که یکی ژاپنی برای بروز حسن رضایت لبخند میزند یک ایرانی هم همینطور.
انسانی که در جنگهای دورافتاده بهدوراز هرگونه برخورد با همنوعان خود دست مشت کرده را برای تهدید بالا میبرد بقیه انسانها نیز اینگونه رفتار میکنند. این موارد مشترک بسیارند و جمع آنها با علائم اکتسابی مجموعه زبان بدن را تشکیل میدهد که با شناخت آنها میتوانیم بهطور حیرتآوری افکار دیگران را بخوانیم و موفقیت خود در ارتباطات را تضمین کنیم.
حالات و علائم مربوط به زبان بدن بهقدری متنوع و گسترده است که امکان اینکه بتوان در چند سطر مختصر آن را گنجاند وجود ندارد ازاینرو به جهت آشنایی شما عزیزان نمونههایی را همراه با تصویر مربوطه در ادامه از منظرتان خواهم گذراند تا به زیبایی و ظرافت این هنر پی ببرید، باشد که درزمانی دیگر بهطور مفصلتری به آن بپردازیم.
۱ – لمس بینی
آیا توجه کردهاید که کودکان به هنگام دروغ گفتن معمولاً دودست خود را بر روی دهان میگذارند، همین رفتار در بزرگسالی هم به شکلی تغییریافته اتفاق میافتد و فردی که دروغ میگوید با لمس بینی بهطور ناخودآگاه همانند کودکیش سعی دارد نیت درونی خود را پنهان کند مغز انسان در این حالت به دستها فرمان میدهد که از گفتن حرفهایی که او آنها را دروغ و ناپسند میداند جلوگیری کند.
۲- نشان دادن کف دستها
این تصویر را زیاد مشاهده کردهایم که وقتی پلیس به فرد مشکوکی برخورد اولین دستوری که میدهد این است: دستهایت را نشان باده !
از دیرباز نشان دادن کف دستها علامت صداقت و پاکی بوده هنگامیکه شخصی صادقانه شروع به راستگویی میکند کف دست خود یا
قسمتی از آن را در معرض دید دیگری قرار میدهد، این حرکت نیز مانند دیگر علائم زبان بدن کاملاً ناخودآگاه است و به شما این حس را میدهد که شخص صادق است. وقتی کودک چیزی را پنهان میکند دستهایش را پشت خود مخفی میکند، مردی که به همسرش دروغ میگوید دستهایش را جیش میگذارد و اینها همگی بهطور ناخودآگاه روی میدهد.
3- مالش گوش
کودکی را در نظر بگیرید که در هنگام شنیدن سخنان ناخوشایند دست را بر روی گوش خود میگزارد تا چیزی نشنود همین علامت هم بهنوعی در بزرگسالی اتفاق میافتد. وقتی سخنان مخاطب برای شما نامطلوب است و آنها را دروغ و فریبکاری میپندارید مرتب با مالش گوش به دوران کودکی بازمیگردید تا از شنیدن آنها جلوگیری کنید: بنابراین اگر در هنگام مذاکره با شخصی متوجه شدید که مدام گوش خود را با انگشتانش نوازش میدهد بدانید نتیجه خوبی از آن مذاکره نخواهید گرفت.
4- دست شیبدار
این حالت بیشتر در روابط بین رئیس و زیردستان استفاده میشود نشانه اعتمادبهنفس فرد است، این علامت در دو حالت است: دست شیبدار رو به بالا که شخص اغلب هنگام اظهارنظر و سخن گفتن از آن استفاده میکند و دست شیبدار رو به پایین که شخص شنونده آن را به کار میبرد.
5- مالش چشم
همانطور که در مالش گوش افراد سعی میکنند دروغ را نشنوند با مالش چشم در تلاشاند تا آنچه را متقلبانه میپندارند نبینند. اگر این حرکت به روی برگرداندن و یا نگاه به پایین تبدیل شود سریعاً باید رویکرد خود را تغییر دهید و مخاطب را به گفتمان موردنظر خود سوق دهیم زیرا در این حالت او ابداً به شما اعتماد نخواهد داشت.
6- دستبهسینه
این حالت زمانی اتفاق میافتد که شما نسبت به محیط به درجات مختلف احساس ناامنی دارید و اینگونه ذهن ناخودآگاه حصاری برای بدن ایجاد میکند. موارد مختلفی از این نوع وجود دارد مثلاً: دستبهسینه با مشتهی گرهکرده نشانه عدم اطمینان و حالت تهاجمی است و یا دستبهسینه با نشان دادن شصت علاوه بر محافظت علامت تسلط وبرتری نیز خواهد بود.
۷ – حالتهای سر
برای سر سه حالت اصلی وجود دارد، سر بهطرف بالا که نشان میدهد. شخص در مورد آنچه میشنود نظر بیطرفانه دارد.
– وقتی سر به یکسو خم میشود. نشانه علاقه است، اگر وکیل در هنگام دفاع این حالت را مدام در رفتار قاضی مشاهده کرد باید به نتیجه امیدوار باشد.
– هنگامیکه سر بهطرف پایین است، نشانه رفتاری منفی است.
۸– برداشتن کرک خیالی از روی لباس
وقتی شخصی از عقاید و افکار دیگران ناراضی است ولی در ابراز اعتراض خود، احساس محدودیت میکند، علائم غیرکلامی از او سر میزند که به آنها حالتهای جایگزینی میگویند که افکار پنهانی او را آشکار میکنند، برداشتن کرکهای خیالی از روی لباس، یکی از این علائم هست، شخصی که این عمل را انجام میدهد، معمولاً از دیگران رو برمیگرداند و به زمین نگاه میکند تا این عمل جزئی و بیربط را انجام دهد. اینیکی از رایجترین علائم نارضایتی است و نشانه بیعلاقگی به آنچه میشنود است.
سخن آخر:
دوستان و همکاران ارجمند فن بیان هنری است که یادگیری آن به مهرومومها تلاش و پشتکار نیاز دارد و صرفاً بامطالعه یک یا چند مقاله و کتاب نمیتوان انتظار معجزه داشت.
مطالب بسیاری وجود دارند که شوربختانه امکان منعکس کردن آنها در این چند سطر وجود نداشت (بخصوص در قسمت ارتباط غیرکلامی که تمرینات عملی را میطلبد) و صرفاً تلنگری بود عاجزانه برای آن دسته از همکارانی که هنوز به اهمیت این هنر والا پی نبردهاند.
به امید پروردگار اگر عمری بود و این دل نوشته موردتوجه همکاران قرار گرفت تلاش میکنم تا در مقامی دیگر مطالب بسیار مهمی از اصول مذاکره و سخنوری با بسط بیشتری را برای شما عزیزان بازگو نمایم. که ذیل عرایضم به چند نمونه اشارهکردهام.
- ترس از سخن گفتن
- به وجود آوردن اشتیاق در مخاطب
- ایجاد اعتماد در مخاطب
- هدف داشتن در گفتمان
- پرورش صدا
- تنفسی صحیح
- ادا کردن حق کلمات (انرژی کلمه)
- نیروی ذخیره
- تنفس صحیح
- تصویرسازی
- دقت در ویژگیهای مخاطب و ۰۰۰
نویسنده: وکیل مهدی اخوان
منابع : ۱- تریسی، برایان، ۱۹۴۲ – م Tracy Brian، قدرت بیان، مترجم پروین آقایی، قم اشکذر، ۱۳۸۸.
۲- باودن، مارک، ۱۹۵۱ – م Bowden, mark زبان بدن برای موفقیت، ترجمه مسعود فرهمندفر، تهران، معیار اندیشه ، ۱۳۹۱.
۳- پیز، آلن، Pease, Alan| زبان بدن، ترجمه مسعود رحیمی، تهران گلپا، ۱۳۹۲.